تگزاس فیلمی است که با سطحیترین ابزار ممکن قصد داشته تا در بُعد تجاری موفق شود و متاسفانه به هدف خود نیز رسیده است. در ادامه با نقد این فیلم همراه باشید.
سینمای کمدی امروز ما با وضعیت چندان جالبی روبهرو نیست. در چند سال اخیر تعداد زیادی فیلم ایرانی را دیدهایم که همگی آنها از یک سری اصول و قواعد سطحی و غیر حرفهای تنها برای فروش بیشتر استفاده کردهاند و از آنجایی که اغلب آنها با به کار بردن همین اصول به هدف خود میرسند و فروششان تضمین میشود، روز به روز شاهد افزایش فیلمهایی از این قبیل در سینمای ایران هستیم. کمدیهایی که معمولا هیچ حرف خاصی برای گفتن ندارند و با چنگ زدن به ابتداییترین مسائل سینمایی، فقط میخواهند بفروشند. «تگزاس» هم دقیقا در همین دسته جای میگیرد. جدیدترین ساخته مسعود اطیابی با تهیه کنندگی ابراهیم عامریان، یک کمدی نچسب و سراسر مشکل است که در ادامه قصد نقد آن را داریم.
تگزاس
از آنجایی که فیلم تگزاس داستان خاصی برای ارائه به مخاطب ندارد، متن پیش رو فاقد هرگونه اسپویل داستانی است.
«تگزاس» یا به بیانی بهتر «جزیره تگزاس»، فیلمی است که در آن ردپای بسیاری از کمدیهای نسل جدیدمان دیده میشود و از هر کدام به وضوح وجههای قرضی به چشم میخورد که فیلم تک تک آنها را در کنار یکدیگر گذاشته تا کامل شود. دریغ از اینکه فیلم در نهایت یک مجموعه سراسر مشکل، سطح پایین و به معنای واقعی کلمه «بد» را تشکیل داده است. تگزاس از مجموعه بازیگرانی همچون سام درخشانی، پژمان جمشیدی و حمید فرخ نژاد استفاده میکند؛ تیمی که پیش از این هم شاهد نقش آفرینیشان در کمدیها بودهایم و مخاطبان سینمای کمدی به هیچ وجه با آنها غریبه نیستند.
داستان تگزاس بسیار ساده است؛ ساسان (سام درخشانی) شخصی است که به برزیل مهاجرت میکند و عاشق دختری به نام آلیس (گابریلا پتری) میشود. برادر آلیس به یک خلافکار بزرگ به نام کارلوس بدهکار است و ساسان و آلیس میخواهند این بدهی را تسویه کرده و با هم ازدواج کنند. ساسان برای بهدست آوردن این پول از دوست قدیمی خود، بهرام (پژمان جمشیدی)، که قصد دارد مقیم برزیل شود استفاده میکند اما شرایط آن طور که باید پیش نمیرود و جان همگی آنها به خطر میافتد.
شما همچنین می توانید فیلم تگزاس 2 از جفت هیچ دانلود نمایید
تگزاس
داستان به طرزی مضحک مسیر خود را پیش میبرد که از ابتدا تا انتهایش قابل پیشبینی بوده و کوچکترین پیچشی در آن به چشم نمیخورد.
داستان فیلم در نگاه اول ساده است و چیزی برای ارائه ندارد. اما هنگامی که سیر داستان را به طور کامل مشاهده میکنیم متوجه میشویم که در نگاهی کاملتر، داستان پای خود را چند مرحله فراتر از «ساده» میگذارد. سیر داستانی تگزاس کلیشهای است. افرادی عادی که به واسطه درگیریشان با یک خلافکار حرفهای، با شرایط خطرناکی مواجه میشوند و قصد دارند تا همه چیز را به خوبی و خوشی سپری کنند. در این میان به واسطه عادی بودن شخصیتهای اصلی، اتفاقات به ظاهر خنده داری پیش میآیند که تا کنون نمونههایش را به وفور دیدهایم و حقیقتا هیچکدام از آنها ارزش لبخند زدن هم ندارند. داستان به طرزی مضحک مسیر خود را پیش میبرد که از ابتدا تا انتهایش قابل پیشبینی است و کوچکترین پیچشی در آن به چشم نمیخورد. اما اگر بخواهیم در این لحظه کمی از جزییات تگزاس فاصله بگیریم و کلیتر به آن نگاه کنیم و به بررسی دلایل فروش بالای آن و سیر شکل گیری ایدهها و مسیر کلیاش پردازیم، نتایجی حاصل میشود که پرونده بسیاری از کمدیهای امروز را در زیرمجموعه آن مشاهده میکنیم.
منبع: زومجی